Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-30@03:48:39 GMT

کلوزآپی در سینما از جهان نابرابر

تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۹۲۳۸۵

ما چگونه می‌توانیم در موقعیت‌های نابرابر، منصفانه‌ترین شرایط زیستن را پیدا کنیم؟ جان رالز فیلسوف بزرگ قرن بیستم که تمام اهتمام خود را برای یافتن جایگاه عدالت در سپهر سیاسی جهان جدید معطوف کرده بود، راه رسیدن به این پرسش را در یک تخیل جمعی پیدا کرد. او همگان را به یک موقعیت نخستین دعوت کرد؛ موقعیتی که در آن هر انسان به عنوان یک وجود بالقوه آماده پرتاب شدن به سمت زندگی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

انسان در این موقعیت این فرصت را پیدا کرده تا مناسبات اجتماعی جهانی که قرار بر زیستن در آن را دارد، انتخاب کند. با این حال تمام انسان‌ها نسبت به اینکه در چه جایگاه و موقعیتی پدیدار می‌شوند، جهل دارند. رالز یافتن عادلانه‌ترین نظم اجتماعی را وابسته به این پرده جهل می‌داند. ترس از اینکه هر انسان در پست‌ترین طبقه و جایگاه اجتماعی قرار گیرد همه انسان‎ها را به یک ادراک جمعی برای تنظیم جهانی عادلانه وادار می‌کند.

آیا در پس این پرده جهل، انسان‌ها رای به وجود برده‌داری در جهان خود می‌دهند؟ پاسخ یقینا منفی است. چرا که هرکدام از این انسان‌ها ممکن است در کالبد یک برده و تحت مالکیت یک ارباب به دنیا بیایند؛ آیا انسان‌ها انسداد طبقاتی را می‌پذیرند؟ پاسخ باز هم منفی است. چنانکه ذهن محاسبه‌گر تمامی انسان‌های بالقوه از خود می‌پرسند که آیا اگر در طبقه فرودست به دنیا بیایند، متمایل به ارتقا موقعیت خود نخواهند بود؟ و در ادامه آیا انسان‌ها با انواع تبعیض، سلب اختیارات فردی، بی‌بهره ماندن خود از مواهب دنیا و... کنار می‌آیند؟ جواب این پرسش‌ها نیز بدون تردید منفی خواهد بود. این پاسخ‌های منفی نهایتا آدمی را به پذیرش جهانی که در آن منصفانه‌ترین نظم اجتماعی و اقتصادی برقرار باشد، هدایت می‌کند.

عدالت به مثابه انصاف رالز، دقیقا در یک تخیل جمعی وزانت پیدا می‌کند. زیرا تا زمانی که انسان ها در موقعیت بالقوه قرار گرفتن در بدترین شرایط ممکن نباشند، بعید است به راحتی از نابرابری‌هایی که به نفع آنها ترتیب داده شده، قرار بگیرند. ما در پس این پرده جهل است که به یک قرارداد اجتماعی برای ساختن جهانی منصفانه هدایت می‌شویم. این قرارداد، نظامی عادلانه را ترسیم می‌کند و تنها ابزار اجماع بر این زیست عادلانه، ناآگاهی افراد نسبت به موقعیتی است که در جهان پیدا خواهند کرد.

در چنین فضایی واحدهای انسانی به این اشتراک نظر نائل می‌آیند که به جهانی پرتاب شوند که فارغ از جنسیت، قومیت و طبقه‌شان، واجد حقوق اولیه‌ای باشند که ذات انسان بودن آن را ایجاب می‌کند. در چنین جامعه‌ای وجود طبقات مختلف اجتماعی و نابرابری‌هایی که برخاسته از استعداد و تلاش فردی افراد مختلف است، همگی در نهایت به نفع جمع و به‌طور اخص پایین‌ترین طبقات اجتماعی انباشت می‌شود.

عدالت به مثابه انصاف رالز دقیقا در یک تخیل جمعی وزانت پیدا می‌کند. زیرا تا زمانی که افراد در موقعیت بالقوه قرار گرفتن در بدترین شرایط ممکن نباشند، بعید است به راحتی از نابرابری‌هایی که به نفع آنها ترتیب داده شده، قرار بگیرندمیز غذاخوری در پس پرده جهل

سال شلوغ سینمایی ۲۰۱۹ و در کنار ظهور ۲ فیلم اعتراضی Joker و Parasite که هرکدام به طریقی علیه ساختار و نظم قربانی‌آفرین موجود، طغیان می‌کردند و پس از این شورش به هیچ ایده‌ای علیه وضعیت موجود نمی‌رسیدند، فیلم سینمایی The Platform دست روی ایده و تخیل جان رالز گذاشت. داستان این فیلم اسپانیایی در یک زندان ناکجاآبادی می‌گذشت؛ زندانی با تعدادی طبقات نامعلوم که حفره‌ای در میان تمام بندهای آن قرار داشت.

این حفره عملا تنها مجرای زیست زندانیان بود. میز غذایی که از طبقه نخست (در بالاترین نقطه زندان) هر روز تا آخرین طبقه می‌رود، زندانیان را در موقعیتی نابرابر قرار می‌دهد. به گونه‌ای که از طبقات میانی به بعد برای زندانیان هیچ غذایی باقی نمی‌ماند. با این حال آنچه که پرده جهل رالزی را در این زندان تجسم می‌بخشید، ناآگاهی هر زندانی نسبت به این مساله بود که هر هفته را قرار است در کدام طبقه سپری کند.

ساکنان طبقه‌های فوقانی چند برابر نیاز روزانه برای زنده ماندن مصرف می‌کنند اما بعید نیست هفته بعد در یک طبقه‌ای قرار گیرند که حتی به اندازه قرص نانی نیز از غذای تهیه شده بهره نبرند. در این موقعیت زندانیان میان پرخوری در طبقات بالا و مرگ در طبقات در نوسان قرار می‌گیرند. آنها در صورتی امکان زنده ماندن را می‌توانند به دست آورند که یک قرارداد اجتماعی به نفع پائین‌ترین طبقات(که همگی گزینه بالقوه حضور در آن هستند) تدوین کنند.

قراردادی که با بهره‌گیری از این پرده جهل و امکان همگانی سقوط، شرایط منصفانه‌ای را برای زیستن همه طبقات فراهم آورد. بهره‌ای که The Platform از عدالت به مثابه انصاف می‌برد را می‌توان جدی‌ترین امداد فلسفه به موضوع عدالت در سینمای سال‌های اخیر دانست. هرچند در نهایت امر بحث عمیق رالز در سناریوی فیلم، عقیم می‌ماند (مساله‌ای که فیلسوف آمریکایی نیز در ساحت اندیشه با برخی تجدیدنظرها نسبت به ایده اولیه‌اش به آن اقرار کرد) اما گام مهمی برای سوژه‌زدایی از فقیر و پرداختن به موضوع فقر و نابرابری بود.

کاپیتایسم دسته خود را نمی‌برد

با شروع بحران اقتصادی از سال ۲۰۰۸ بار دیگر مساله نظام سرمایه‌داری، نابرابری اقتصادی، جنگ شمال و جنوب جهانی، بی‌نواسازی بدهکاران بانکی و... تبدیل به یک موضوع حاد سیاسی شد. به تعبیری برای نخستین بار پس از فروپاشی بلوک شرق و تثبیت هژمونی کاپیتالیسم بود که روشنفکران، سیاستمداران و هنرمندان نسبت به اصول اولیه سرمایه‌داری دچار تردید جدی شدند.

در این فضا آثار سینمایی متعددی در یک دهه تولید شد که هرکدام به وجهی از بحران‌های سرمایه‎‌داری از جمله بحران بدهی، رشد نابرابری و قیام بازندگان نظر می‌انداختند. جنبش وال‌استریت بعنوان سمبل اجتماعی این خیزش، سرمایه‌داری مالی را به عنوان نقطه کانونی بحران‌های جدید نشانه گرفت. به همین دلیل بخش قابل توجهی از آثار تولیدشده در یک دهه اخیر همانند Assault on Wall Street مشوق شورش علیه نظم مسلط فعلی شدند. Wall Street: Money Never Sleeps و The Big Short نیز به پشت پرده رکود جهانی و بحران بدهی نظر انداختند.

پرآوازه‌ترین تولید سینمایی در سال‌های اخیر که موضوع «نابرابری» را دستمایه روایت خود قرار داد اثری از سینمای کره‌جنوبی بود. جغرافیای تولید اثر از جهاتی کنایه به کشاکش‌های ایدئولوژیک دوره جنگ سرد داشت

با این حال با گذر از پرداخت‌های متکثری که نسبت به بحران بدهی و آغاز چالش‌های سرمایه‌داری در قرن۲۱ تولید شده است، کماکان نسبت روایت‌های سینمایی با مقوله نابرابری را باید فلسفی‌ترین و اخلاقی‌ترین پرسش سینما در عرصه استیلا سرمایه‌داری جهانی دانست. آیا سرمایه‌داری مهار خود را می‌پذیرد؟ آیا اقرار به قربانی شدن کسری از جمعیت در پای برقرار ماندن سیستم اقتصادی به نگاهی فراتر از تشویق عمومی به خیریه می‌رود؟ و نهایتا این سوال که آیا بدیلی برای وضع موجود می‌توان متصور شد؟ با در نظر داشتن این پرسش‌ها آثار تولیدشده در سال‌های اخیر را فراتر از تم اعتراضی‌شان می‌توان در سنجه نقد و بررسی قرار داد.

پرآوازه‌ترین تولید سینمایی در سال‌های اخیر که موضوع نابرابری را دستمایه روایت خود قرار داد، اثری از سینمای کره‌جنوبی بود. جغرافیای تولید اثر از جهاتی کنایه به کشاکش‌های ایدئولوژیک دوره جنگ سرد داشت. کره‌جنوبی که همواره به عنوان شاهدمثالی تبلیغاتی برای ترویج و تثبیت گزاره‌های لیبرالیسم اقتصادی(در برابر همسایه شمالی‌اش) به حساب می‌آمد این بار زمینی برای نشان دادن عمق نابرابری و یک جنگ طبقاتی شده بود.

Parasite در سال۲۰۱۹ در حالی بی‌سابقه‌ترین توفیق را در جشن آمریکایی اسکار کسب کرد که از قضا دست روی نزاعی طبقاتی گذاشته و به تصویرسازی داستان برندگان و بازندگان میدان سرمایه پرداخته بود. اما آیا Parasite طغیانی علیه نظم موجود بود؟ پاسخ این سوال به سختی می‌تواند مثبت باشد. داستان هرچند حول زندگی سخت خانواده‌های شکست‌خورده در سایه تمکن و رفاه یک خانواده ثروتمند می‌گذشت اما در نهایت و با شرح تمامی این مصائب راهی که مقابل شکست خوردگان قرار می‌داد، چیزی جز نظم مستقر نبود.

آنچنان که پدر خانواده فقیر که در زیرزمین خانه ثروتمندان پنهان شده بود، برای نجات خود مسیری جز ارتقاء طبقاتی فرزند خود و خرید آن خانه نداشت. Parasite هرچند مصائب وضعیت موجود را بازگو می‌کند اما راهکاری که برای قربانیان تجویز می‌کند همان وضعیت موجود و نظام اقتصادی مستقر است؛ آنچنان که راهکارهای دست راستی نیز در دهه‌های گذشته به چیزی فراتر از خیریه و تشویق فردی و اخلاقی برای دیگرگزینی نرفته است. بر همین مبنا اثر تولیدشده در سینمای کره‌جنوبی را نمی‌توان انتحاری علیه نظم کاپیتالیستی دانست.

آیا فقرا فقر را شکست می‌دهند؟

روایت تا زمانی که فقیر را به جای فقر در کانون پردازش خود قرار می‌دهد، بیش از آنکه رنگ انتقادی و انقلابی پیدا کند، در جایگاهی اخلاقی قرار می‌گیرد. فلسفه عدالت و جامعه‌شناسی طبقات اما در نقطه مقابل به آنچه که فقیر را فقیر و غنی را غنی نگاه داشته، نظر می‌اندازد. شاید ۲ اثر نه چندان موفق In Time و Upside Down را در یک دهه اخیر بتوان مهمترین آثاری به حساب آورد که اصل نابرابری و نه قربانیان آن را در کانون روایت خود قرار داده‌اند.

In Time با دست گذاشتن روی انحصار و انباشت اولیه ثروت ،دومینوی ناتمام نیروی کار برای امکان بقا را در ناکجاآبادی تصویر می‌کند که عمر، جایگزین پول شده است. Upside Down هم در سطح کلان‌تر به استثمار جنوب جهانی در دنیایی وارونه می‌پردازد که جنوب محکوم به نیستی است. در این دنیای وارونه آنچه برای ساکنان جنوب امکان‌پذیر می‌نماید نه ارتقا جنوب که ارتقا خود به طبقات پائینی از شمال جهانی است.

فقیر، شکست‌خورده، مطرود یا فرودست در عمده روایت‌های سینمایی پس از بحران اقتصادی ۲۰۰۸ عنصری منفعل است. در این روایت‌ها هرچند حاشیه به متن روایت بازگشته است اما همانند Nomadland طردشدگان نهایتا راهی جز تنوع بخشیدن به خانه به دوشی خود ندارند.

با موضوعیت یافتن دوباره نابرابری در یک دهه گذشته باز هم سینما در کنار رویافروشی برای موفقیت در نظام سرمایه‌داری، روایت طردشدگان این سیستم را نیز در کانون برخی آثار قرار داده است. با این حال پرسش نابرابری در عمده آثار تولیدشده، پرسشی مفقود است. اگر روزی رالز با تخیلی آزاد، انسان‌ها را در پس پرده‌ای از جهل نسبت به موقعیت و طبقه ‌آینده‌شان دعوت به تصوری جدید از نظام منصفانه اجتماعی می‌کرد، تخیل سینمای معاصر در پس واقعیات جهانی قرن جدید هنوز به محدوده بدیل وضع موجود نظر نیانداخته است.

فرهنگ اندیشه و تاریخ ۰ نفر محمدصادق فرامرزی برچسب‌ها سرمایه داری نابرابری اجتماعی سینما جان رالز فقر

منبع: ایرنا

کلیدواژه: سرمایه داری نابرابری اجتماعی سینما جان رالز فقر سرمایه داری نابرابری اجتماعی سینما جان رالز فقر سال های اخیر سرمایه داری کره جنوبی یک دهه انسان ها خود قرار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۹۲۳۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بدترین فیلم‌های ترسناک تاریخ سینما!

این آثار، ممکن است به دلایل مختلفی از جمله داستان ضعیف، بازیگری ناکارآمد، جلوه‌های ویژه ناکافی یا کیفیت تولید پایین به عنوان بدترین فیلم‌های ترسناک تاریخ سینما شناخته شوند. علاوه بر این، برخی از این فیلم‌ها ممکن است به دلیل استفاده از تاکتیک‌های کلیشه‌ای و پیش‌پاافتاده، بی‌اصالت به نظر بیایند و توانایی‌هایی که برای ایجاد ترس در بیننده دارند را از دست بدهند.

در تشریح این موضوع، می‌توان به این نکات اشاره کرد که برخی بدترین فیلم‌های ترسناک به دلیل از دست دادن تعادل میان ترس و دنیای رمانتیک، به جای جلب توجه و ترس بیننده، باعث خنده و رنجش از موضوع می‌شوند.

برخی از بدترین فیلم‌های ترسناک جدید نیز از داستان‌های پیچیده و پراز ابهام استفاده می‌کنند که باعث عدم درک و اتصال احساسی با شخصیت‌ها می‌شود و این موضوع به تجربه ترس بیننده ضربه می‌زند.

بدترین فیلم‌های ترسناک تمام دوران در ادامه را مشاهده خواهید کرد.

این لیست بر اساس امتیازات سایت Rotten Tomatoes رتبه‌بندی شده است.

کیفیت تولید پایین، اشتباهات فنی ظاهری و جلوه‌های ویژه ضعیف، می‌تواند از دیگر عواملی باشد که باعث شناخته شدن برخی فیلم‌ها به عنوان بدترین در این ژانر می‌شود. در کل، بدترین فیلم‌های ترسناک معمولاً توانایی‌های کافی برای جلب توجه و ایجاد ترس در بیننده را ندارند و به دلایل مختلفی از جمله داستان ضعیف، بازیگری ناکارآمد یا کیفیت تولید پایین، به عنوان فیلم‌هایی که نتوانسته‌اند از پتانسیل ژانر ترسناک بهره‌برداری کنند، شناخته می‌شوند.

دیدار‌های مکرر مولی هارتلی (The Haunting of Molly Hartley)


کارگردان: میکی لیدل
بازیگران: هیلی بنت، کیس کرفورد، شنون وود وارد
سال انتشار: ۲۰۰۸
امتیاز: ۲%

برخی از منتقدین، از این فیلم به دلیل عدم داستان جذاب انتقاد کرده‌اند. ایده و موضوعی که این اثر برای ارائه داستان انتخاب کرده است، به نظر برخی از منتقدان پوچ و کلیشه‌ای می‌آید. برخی از انتقادات معطوف به بازیگری در این فیلم است. بازیگران این اثر، توانایی کافی را برای انتقال احساسات و ارتباط با کاراکترهایشان ندارند که این موضوع می‌تواند تجربه تماشا را کمتر جذاب کند.

یکی از مهم‌ترین عواملی که یک فیلم ترسناک را موفق می‌کند، توانایی آن در ایجاد ترس و اضطراب در بیننده است. برخی از نقد‌ها می‌گویند که The Haunting of Molly Hartley نتوانسته این هدف را به خوبی دنبال کند و به همین دلیل به عنوان بدترین فیلم ترسناک تمام دوران شناخته می‌شود.

وینی پو: خون و عسل (Winnie the Pooh: Blood and Honey)


کارگردان: ریس فریک واترفیلد
بازیگران: ناتاشا توسینی، می‌کلی، کریگ دیوید داوست
سال انتشار: ۲۰۲۳
امتیاز: ۳%

این فیلم، داستان جنایت‌ها و فعالیت‌های غیرقانونی «پو» و «پیگلت» را روایت می‌کند. پس از اینکه «کریستوفر رابین» این دو شرور را رها می‌کند، آنها به شرارت و خباثت مشغول می‌شوند. به گفته برخی از منتقدان، این فیلم اسلشر عناصر اصلی یک اثر در این ژانر را دارد؛ اما فاقد ابتدایی‌ترین اصول اولیه شخصیت‌ها است.

تاریکی (The Darkness)

کارگردان: گرگ مک‌لین
بازیگران: کوین بیکون، راجا میشل، لوسی فرای
سال انتشار: ۲۰۱۶
امتیاز: ۳%

فیلم The Darkness، یکی از بدترین فیلم‌های ترسناک یک دهه اخیر است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و توسط برخی منتقدان و مخاطبان به عنوان یک فیلم ضعیف و ناموفق مورد بررسی قرار گرفت.

برخی از منتقدان معتقدند که داستان این اثر نسبت به فیلم‌های ترسناک دیگر کمتر جذاب است. این فیلم داستان یک خانواده را روایت می‌کند که با نیرو‌های ماورایی مواجه می‌شوند. انتقاداتی به بازیگران و اجرای عمومی در The Darkness وارد شده بود که این فیلم را ضعیف جلوه داد.

برخی از مخاطبان ممکن است این فیلم را به عنوان یک اثر کلیشه‌ای و بدون اصالت معرفی کنند. عدم ارائه ایده‌های جدید و نوآوری در داستان و اجرا می‌تواند باعث کاهش جذابیت فیلم و ارائه یک تجربه پیش‌بینی‌شده به مخاطبان شود.

ترول ۲ (Troll ۲)

کارگردان: کلودیو فراگاسو
بازیگران: مایکل استفنسون، کانی مک فارلند، جورج هاردی
سال انتشار: ۱۹۹۰
امتیاز: ۵%

ترول ۲ معمولاً به عنوان یکی از بدترین فیلم‌های ترسناک تاریخ سینما شناخته می‌شود و دلایل مختلفی برای آن وجود دارد. بازیگری در این فیلم اغلب به نظر می‌رسد بی‌انرژی و ناطق است و در برخی موارد، به نظر می‌رسند که آنها به طور کامل درکی از نقش‌های خود ندارند.

اغلب از Troll ۲ به عنوان یک اثر کمدی و ترسناک یاد می‌شود؛ اما بسیاری از لحظات وحشتناک فیلم به جای ایجاد ترس یا هیجان، باعث خنده و شوخی شده و عناصر اصلی آن را از بین می‌برد. داستان نیز ناهماهنگ و ضعیف است و برخی از رویداد‌ها و تصمیمات شخصیت‌ها به نظر می‌رسد غیرمنطقی و بی‌ربط هستند. این امر باعث می‌شود که تجربه تماشای فیلم برای بسیاری از مخاطبان غیرقابل قبول به‌نظر برسد.

شیطان درون (The Devil Inside)

کارگردان: ویلیام برنت بل
بازیگران: فرناندا آندراده، سایمون کوارترمن، ایوان هلموت
سال انتشار: ۲۰۱۲
امتیاز: ۶%

فیلم شیطان درون ردباره یک زن است که در ایتالیا، در طول ماموریت خود، درگیر یک سری اقدامات غیرقانونی در جستجوی حقیقت درباره اتفاقی که برای مادرش رخ داده است، می‌شود. یکی از اصلی‌ترین دلایلی که باعث می‌شود The Devil Inside به عنوان بدترین فیلم ترسناک تاریخ شناخته شود، اتمام ناقص داستان است. فیلم به طور ناگهانی و بدون پایان مناسب، داستان را تمام می‌کند و برای بسیاری از تماشاگران، این اتمام ناقص باعث تباهی تجربه تماشا می‌شود.

داستان و نوشتار فیلم The Devil Inside نیز به طور کلی ضعیف و ناکارآمد است و برخی از تصمیمات داستانی و رویداد‌ها به نظر می‌رسند که بدون منطق یا توجیه مناسبی اتفاق می‌افتند. بسیاری از تماشاگران و منتقدان اعتقاد دارند که این فیلم اصالتی ندارد و از الگو‌ها و تکنیک‌های کلیشه‌ای استفاده می‌کند.

حلقه‌ها (Rings)

کارگردان: اف. خاویر گوتیرز
بازیگران: ماتیلدا آنا اینگرید لوتز، الکس رو، جانی گالکی
سال انتشار: ۲۰۱۷
امتیاز: ۸%

حلقه‌ها که بر اساس دو فیلم ترسناک Ring محصول سال‌های ۱۹۹۹ و ۲۰۰۱ ساخته شده، به عنوان یکی از بدترین فیلم‌های ترسناک جدید شناختنه می‌شود. به نظر می‌رسد که این فیلم ایده‌ها و تم‌های موجود در فیلم‌های ترسناک پیشین را کپی کرده، بدون اینکه موفق به ارائه چیزی جدید و نوآورانه باشد. این امر باعث کاهش اثربخشی و جذابیت فیلم می‌شود. برخی از منتقدان اعتقاد دارند که داستان Rings به طور کلی ناقص و ضعیف است و برخی از رویداد‌ها و تصمیمات داستانی بدون توجیه یا منطق واقعی اتفاق می‌افتند.

روح گمشده (Lost Souls)

کارگردان: یانوش کامینسکی
بازیگران: وینونا رایدر، بن چاپلین، سارا وینتر
سال انتشار: ۲۰۰۰
امتیاز: ۸%

یکی دیگر از فیلم‌های ترسناک که نباید ببینید روح گمشده با بازی وینونا رایدر است که سال ۲۰۰۰ منتشر شد و نتوانست توجه مخاطبان ژانر وحشت را به خودش جلب کند. نقد‌ها و بررسی‌های این فیلم منفی بوده و منتقدان آن را به عنوان یکی از بدترین فیلم‌های ترسناک معرفی کرده‌اند. به طور کلی، روح گمشده به عنوان یک فیلم ناموفق و بد شناخته می‌شود و توانایی جذب و سرگرم کردن تماشاگران را ندارد.

اسلندرمن (Slender Man)

کارگردان: سیلوین وایت
بازیگران: جوی کینگ، جولیا گلدانی تلس، جاز سینکلر
سال انتشار: ۲۰۱۸
امتیاز: ۸%

بسیاری از تماشاگران و منتقدان احساس می‌کنند که فیلم Slender Man، محصول سال ۲۰۱۸ نتوانست پتانسیل خود را به حداکثر برساند و یکی از بدترین فیلم‌های ترسناک یک دهه اخیر شناخته می‌شود. بسیاری از آنها معتقدند که داستان این اثر نامتعادل و مملو از خلاء است. روند داستان به طور کلی احساسی و ضعیف پیش می‌رود و تعداد زیادی از تصاویر و صحنه‌ها ناقص و ناکام هستند.

شخصیت‌های این فیلم، اغلب از ارتباطات و احساسات معمولی خارج می‌شوند و قادر به جذب و ارتباط با تماشاگران نیستند. بسیاری از تماشاگران معتقدند که فیلم Slender Man نتوانست احساس و وحشت لازم را به تماشاگران منتقل کند.

سقوط تاریکی (Darkness Falls)

کارگردان: جاناتان لیبسمن
بازیگران: چانی کلی، اما کالفیلد، لی کورمی
سال انتشار: ۲۰۰۳
امتیاز: ۱۰%

در این فیلم، یک روح کینه‌توز به منظور انتقام‌گیری از شهری که ۱۵۰ سال پیش بدون دادگاه او را اعدام کرده بود، در قالب یک پری ظاهر می‌شود و سعی بر انتقام دارد. بسیاری از منتقدان معتقدند که داستان فیلم Darkness Falls ناکافی و تکراری است.

برخی از منتقدان به شخصیت‌ها و توسعه آنها در فیلم انتقاد کرده‌اند. طراحی کاراکتر‌ها و پیشرفت‌شان در طول داستان، به نظر برخی از منتقدان ناکافی است و باعث ایجاد ارتباط کمتری با تماشاگران می‌شود.

برامز: پسر ۲ (Brahms: The Boy II)

کارگردان: ویلیام برنت بل
بازیگران: کیتی هلمز، اوین یومن، کریستوفر کانوری
سال انتشار: ۲۰۲۰
امتیاز: ۱۰%

فیلم Brahms: The Boy II، به دلیل عوامل مختلفی مانند داستان ضعیف و ابتکارات ناکافی، نمرات پایینی دریافت کرد و یکی از بدترین فیلم‌های ترسناک تاریخ سینما تبدیل شد. به گفته برخی از منتقدان، این اثر بدون ذره‌ای عنصر تخیلی و ترسناک است و حتی داستان وحشتناکی را ارائه نمی‌کند.

بزرگ‌ترین مشکلی که برامز: پسر ۲ را به بدترین فیلم ترسناک تاریخ تبدیل می‌کند این است که تقریباً هیچ چیز تازه‌ای در داستان خود ندارد. این فیلم فضای خوبی را در اختیار دارد؛ اما آنها را در میانه راه گم می‌کند و نهایتاً به یکی از بدترین فیلم‌های ترسناک تبدیل می‌شود.

منبع: فیگار

tags # هالیوود ، فیلم ترسناک سایر اخبار اسرار تکامل آلت‌ جنسی؛ رابطه جنسی انسان‌های اولیه مثل گوریل‌ها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غول‌پیکری که توسط انسان‌ها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟

دیگر خبرها

  • ببینید | ناگفته‌های فردیون جیرانی از خدمت بزرگ عباس کیارستمی به سینما
  • شلوار عجیب و غریب کیم جونگ اون سوژه رسانه‌های جهان شد + تصاویر
  • (تصاویر) عکس‌های خیره کننده و جذاب کیت وینسلت
  • بلیت سینما بعد از دو ماه دوباره گران شد
  • ضعف جریان حوزوی و علوم انسانی اسلامی در به تصویر کشیدن اندیشه خود
  • استقبال بیش از ۱۸ هزار مخاطب از سینما‌های تصویر شهر
  • بدترین فیلم‌های ترسناک تاریخ سینما!
  • لاکچری‌ترین فروشگاه آب معدنی جهان در این شهر ایران رونمایی شد + ویدئو
  • توصیه‌های سازمان ملل متحد به مناسبت هفته جهانی روانشناس/ رسیدگی به مسائل نابرابری اجتماعی
  • زور سرمایه به هنر نمی‌رسد